چهارشنبه 24 شهریور 1389 - نمايش : 3000 نسخه چاپی

  حرف آباد!

گفت راوي:
ميز گردي از براي شش هزار و سيصد و شصتاد و پنجم بار
شد براي حل و فصل مشكلات مردمان، تشكيل
مردمان در انتظار گفته اي، حرفي ز مسئولان
تا كه با گفتار خود بيخ گراني را بر اندازند
و « فلك را سقف بشكافند و طرحي نو دراندازند »
آن يكي با لحن خوش حالت برانگيزي ندا در داد:
« آي... مردم ! شادمان باشيد!
آمد آن روزي كه در عهد عتيق باستاني ! وعده تان دادند
آنك اين ما! خيل ارزاني گراياني كه مي گفتند خواهند آمد از آنسوي حرف آباد ! »
گفت راوي: يك تن از مشكل گشايان قصد صحبت كرد
قبل هر كاري به آمريكا و اسرائيل لعنت كرد
بعد گفت: « اي دوستان فرياد!
مي كند كمبود در اين مملكت بيداد
نيمي از مستضعفان ويلايشان بي آب و بي برق است!
من به چشم خويش، در اطراف شمران
ديده ام مستضعفاني راكه دل شان سخت پر درد است
رنگ كاديلاكشان زرد است! »
بعد از آن فرمود با فرياد:
« اي دو صد نفرين بر اين نرخ و بر اين توزيع وارون باد! »
و وزيرا ن دگر گفتند: « ايدون باد ! »
***
آن يكي ديگر ندا در داد: « آري راست مي گويد
ليكن اكنون وقت تغييرات بنيادي است!
في المثل دختر عموي دايي همسايه داماد شوهر خاله عم عيال بنده بيكار است
دست اين بيچاره را آخر به جايي بند بايد كرد
فكر بكري چند بايد كرد! »
وانگه از دل بركشيد آهي و با چشمان گريان گفت:
« سعي ما، در جذب نيرو بيش از اين بادا ! »
جمله گفتند : « اينچنين بادا! »
***
گفت راوي: همچنان گفتند!
بعد از آن پچ پچ كنان، آهسته با هم مشورت كردند
مردمان در انتظار گفته اي، حرفي، نفس در سينه ها محبوس
عاقبت، شد حاصل اين ميز گرد اعلام:
« آنك اي مردم!
ما از آنجايي كه مي دانيم مردم سخت محرومند و محتاجند،
و از آنجايي كه دولت « قيم » و باباي كشورهاي محروم جهان هم هست،
و از آنجايي كه ملتهاي بي باباي آفريقا، سياه و با نمك هستند،
اعتبارات رفاهي شما، صرف رفاه مردم آن خطه خواهد شد! »
مردمان از خنده بر اين رأي ترسيدند
آنقدر گشتند تا يك گوشه، راوي را« مچل» ديدند
بي مروتها به ايشان، سخت خنديدند!

ارسال نظر
* نام شما : 
پست الکترونيک : 
وب سايت : 
* نظر شما :