چهارشنبه 24 شهریور 1389 - نمايش : 6472 نسخه چاپی

  پيقولاد !

وارد باغ شديم
و نمي دانستيم
كه ز واروني بخت
باغبان كرده كمين پشت درخت !
من كه آن عهد زبل بودم و شيطون و بلا
از درختي پر بار
رفته بودم بالا
من شدم غرق شناسايي انديشه يك سيب گلاب
« كه فلك دسته گلي داد به آب ! »
تو شنيدي كه يكي مي آيد
تيز در رفتي و با من گفتي:
« هاي... « ملا »، در رو ! »
بنده في الفور پريدم پايين
تا به خود جنبيدم
باغبان نيز رسيد
حالتم شد نمكين !
چشم شهلاي من از ضربت اردنگي آن بي انصاف
لوچ شد مثل « اوشين » !
باغبان گوش مرا سخت كشيد
آنچنان سخت كه پنداشتي از بيخ بريد !
من به ضرب كتك افتاده به خاك
تو زدي از سر ديوار به چاك !
***
من از آن روز دگر شكر خدا
شده ام ناشنوا (!)
ولي از گردش چرخ و ايام
تو وزيري شده اي صاحب نام !
***
زن من مي گويد:
« اصغري » لخت و پتي ست
« مملي » پاره شده شلوارش
سقف هم نمناك است
ما چه سازيم، اگر در برود زهوارش؟
« با خبر باش كه سر مي شكند ديوارش ! »
و من انگار نه انگار كه اصلاّ سخني مي شنوم !
***
مردمان مي گويند:
« آي... آقاي وزير !
وضع ما آشفته ست
بختهامان خفته ست
توي دنيا، آيا
نيست يك تن كه به فرياد دل ما برسد؟!
هاي... آقاي وزير... ! »
و تو انگار نه انگار كه اصلاّ سخني مي شنوي !
***
بر خلاف كري من كه ز «پيقولاد» است«1»
گوش ارباب مناصب، كر مادرزاد است
« آنچه البته به جايي نرسد، فرياد است ! »

پاورقي:
«1»- پيقولاد: نوعي از ثقل سامعه كه به واسطه كشيده شدن گوش آدم توسط باغبان به علت بالارفتن از درخت گوجه يا گردو، در خردسالي حاصل مي شود و با انواع ديگرش فرق دارد!
***

نظرات کاربران
 میم سین
برخلاف کری من که ز "پیقولاد" است گوش ارباب مناصب کر مادرزاد است راسته که،" شما فوق العاده اید"
 فدرا رضایی
شما فوق العاده اید :)
 یوسف
بسیار لذت بردم. مخصوصا از توضحی پیقولاد
 پ
عالی
 پریsa
لذت بردم
ارسال نظر
* نام شما : 
پست الکترونيک : 
وب سايت : 
* نظر شما :