پنجشنبه 25 شهریور 1389 - نمايش : 7670 نسخه چاپی

  شعر آزاد !
براي دانشگاه آزاد... !

در پشت اين ميز
ما در خيال وضع خيط و پيط خويشيم؛
يعني كه اينجا
در اين اتاق سرد و نمناك
شادان و شنگوليم از گفتار استاد
اينجاست دانشگاه آزاد !
***
ما در خيال مدرك بي مصرف خويش
آينده تابان كشك آلود خود را
-آرام، آرام-
در اين تجارتخانه معروف و گمنام
چشم انتظاريم
چوخ بيقراريم!
***
ماييم مردان فرار از تانك و از تير
آينده ساز مرز و بومي شير تو شير
كمبود امكانات و كشك و قند و چايي
بي اعتدالي، نارسايي
الحق چه خوش گفته « ابو المجد سنايي »«1»
« اي دل بلا، اي دل بلا، اي دل بلايي ! »
***
ما از تبار سنگ پاييم
از سرزمين « اسب ابلق، سم طلا» ييم !
پادر هواييم !
آه اي رئيس كل دانشگاه آزاد
در جيب من ديگر نمي يابي پشيزي
از لطف سركار
من غوره اي بودم، ولي گشتم مويزي !
آيا ميان آنچه در زنبيلتان است،
هنگام ثبت نام در آغاز هر « ترم »
چيزي به نام « رحم » يا « انصاف » هم هست ؟!
***
طرح جديد « علم بازار شبانه » (!)
ما را ز شكوا كرد مأيوس !
لبهايمان را مثل « زيپي » روي هم دوخت
صد جايمان سوخت !
آه اي بزرگاني كه اندر رأس كاريد
وقتي كه روز اول ترم
شهريه ها را مي شماريد،
آنگه كه خوشحاليد و شنگوليد و دلشاد
آهسته زير لب بگوييد:
« بيچاره دانشجوي دانشگاه آزاد ! »
« بيچاره دانشجوي دانشگاه آزاد ! »

***
پاورقي:
«1»- نام شاعر عماد خراساني است! منتها اگر: عماد روستايي يا پارسايي يا يك چيز ديگري در همين مايه ها بود، ما مجبور نمي شديم اسم شاعر ديگري را بياوريم! البته رعايت قافيه، مهمتر از اين حرفهاست و اهل تحقيق، همين كار ما را مي توانند به عنوان يكي از صناعات ادبي محسوب بفرمايند!

نظرات کاربران
 علی شادان
سلام . می خواستم بگم بگم از شعر شما در وبلاگ خودم استفاده کردم .
 من
همینه میگم کسی که از دانشگاه آزاد مدرک می گیره با اونی که پول داده و مدرک خریده فرقی نداره...
 یک دوست
عالی بود....
ارسال نظر
* نام شما : 
پست الکترونيک : 
وب سايت : 
* نظر شما :