یکشنبه 21 شهریور 1389 - نمايش : 9149
نسخه چاپی
نامه هاى مرد ذليل;نامه اول
چه حاجتى به قاصد و پست و پيك؟
عيال نازنين، سلام عليك
با خط و نامه هم اگه بتونم
به خدمتت سلام مى رسونم
رفتى و دوريتو بهونه كردم
سلام گرم و عاشقونه كردم
دلت كه سرد و خسته بود و غم داشت
سلام گرم و عاشقونه كم داشت
هم آشيون من تو اين لونه اى
كفتر جَلد بوم اين خونه اى
پرهاتو چيدم كه يه وَخ با پرت
پر نكشى پيش پدر مادرت
تو بى خبر رفتى و پر خريدى
تا چشم به هم زدم، يهو پريدى
پرزدى و توخونه كاشتى منو
دلت اومد تنها گذاشتى منو؟
با اينكه تو همين دهات و شهرى
با من دو ماه آزگاره قهرى
نيومد از تو نامه اى، كلامى
نه تو پيام گيرمون، پيامى
بهم ندادى از موارد ذيل
نه آى دى و نه پى ام و نه اى ميل
هيچ نمى گى شوهرم الان كجاست؟
تاج سرم، سرورم الان كجاست؟
هيچ نمى گى موهاشو كى مى جوره؟
هيچ نمى گى رخت هاشو كى مى شوره؟
هيچ نمى گى خورد و خوراكش چيه؟
وصله رخت چاك چاكش چيه؟
دورى تو، پاك خل و ديوونم كرد
بيا و پر بزن به خونه برگرد...
سلام ازشعرزیباتون درحضور مقام معظم رهبری لذت بردم.امیدوارم توفیاتتون تداوم داشته باشه یاعلی