سه‌شنبه 1 تیر 1389 - نمايش : 4312 نسخه چاپی

  ذكر شيخ «مهدى كروبى» - حفظه اللّه -

آن شيفته صفات الهى، آن واله مقام لايتناهى، آن مختار رد و قبول، آن داناى فقه و اصول، آن صاحب كرامات ربوبى، صدرالوكلا، شيخ «مهدى كروبى» -دامت افاضاته - از رجال بنام بود و از كرامات او، اين كه تا بود، غم مردمان خوردى و اصحاب را وصيت كردى به غم خوردن و گفتى: «خوش چيزى است غم كه خواص بسيار دارد!» و آن روز كه هيچ غم نداشتى، از ديگران قرض كردى و خوردى و هم از اين جهت، او را «مولانا شيخ الرئيس غمخوار» گفتندى!
از خصايص وى، آن بود كه گويند: «راست مى گفت و چپ مى زد!»
مصراع:
چپ آوازه افكند و از راست شد
گويند: اصحاب از او پرسيدند كه: «چرا نطق پيش از دستور نمايندگان به تمامى نشنوى؟» گفت: «نتوانم ديد كه نماينده اى، خداى بگذارد و با خلق پردازد. پس چون حمد خداى به پايان آرد و خواهد كه از مردمان سخن گويد، سخنش قطع كنم تا در معصيتى نيفتد!»
او را گفتند كه: «پول بهتر است يا ثروت؟» گفت: «بنياد شهيد.»
نقل است كه همسرى فاضله داشت و رياست بيمارستانهاى بنياد شهيد با او بود. شيخ ما - حفظه الله با همسر گفت كه: «اگر چهار تا چون تو داشتيم، هيچ غم نداشتيم!» گويند از اين گفته بسيار برنجيد، ليكن دانست كه گفته شيخ ما -كثرالله امثاله بى حكمتى نيست.
روزى ديدندش كه مى گريست. گفتند: «علت چيست؟» گفت: «ترسم كه در آن دنيا از من پرسند كه مقام تو در آن جهان چه مايه طول كشيد؟ و من پيش دوستان سرافكنده باشم؛ از كوتاهى زمان رياست!» مولانا «محمديزدى» آنجا بود. گفت: «اندوه بيهوده به دل راه مده كه آن سان كه من مى بينم، ديگر دوستان، پيش تو شرمنده خواهند بود!»
مولانا «هاشميان» نايب الرئيس گويد: در پايان جلسهاى، از من پرسيد: «هيچ دانستى كه امروز در مجلس چه مى گفتند؟» گفتم: «اى مولاى ما، امروز، ما را چُرت - لعنةالله عَلَيه درگرفته بود و ندانستيم كه در مجلس چه گذشت.» گفت: «هاشمي انا! «چُرت» را چه مقدار باشد؟ آن سان كه من از فراز صندلى رياست درمى نگريستم، بسيارى ديدم كه قيلوله مى كردند!

ارسال نظر
* نام شما : 
پست الکترونيک : 
وب سايت : 
* نظر شما :