شنبه 26 شهریور 1390 - نمايش : 6510 نسخه چاپی

  اگر ما زور داشتیم...


يکی بود يکی نبود؛غير از خدا هيچ کس نبود.

يک مورچه ای بود در ولايت غربت که روزها می رفت به صحرا و گندم و جو جمع می کرد؛برای زمستان. يک روز که رفته بود برای جمع

کردن غلّه؛ يک دانه گندم پیدا کرد و به نيش کشيد و حرکت کرد به طرف لانه اش. ناگهان باد وزيد و دانه ی گندم را از دست و دهان

مورچه گرفت و با خودش برد.

مورچه به باد گفت:« ای باد؛ تو چقدر زور داری!»

باد گفت :« پدر آمرزيده؛من اگر زور داشتم که برج های بالای شهر، راهم را سد نمی کردند.»

مورچه گفت :«ای برج های بالای شهر ؛ شما ها چقدر زور داريد!»

برج های بالای شهر گفتند:«ما اگر زور داشتيم که نيازی به مجوز شهردار نداشتيم»

مورچه گفت:«ای شهردار!تو چقدر زور داری!»

شهردار گفت:«من اگر زور داشتم که قوه ی قضاییه مرا دستگیر نمی کرد.»

مورچه:«ای قوه ی قضاییه تو چقدر زور داری!»

قوه ی قضاییه:«من اگر زور داشتم ،بعضی جراید از من انتقاد نمی کردند.»

مورچه:«ای جراید، شما چقدر زور دارید؟»

جراید:«اگر ما زور داشتیم که کاغذمان گیر وزارت ارشاد نبود!»

مورچه:«ای وزارت ارشاد، تو چقدر زور داری!»

وزیر ارشاد:«اگر من زور داشتم که محتاج رای اعتماد نمایندگان مجلس نبودم!»

مورچه:«ای نمایندگان مجلس، شماها چقدر زور دارید!»

نمایندگان مجلس:«ما اگر زور داشتیم که نیازمند رای مردم نبودیم.»

مورچه:«ای مردم شماها چقدر زور دارید!»

مردم گفتند:«ما اگر زور داشتیم بقال به ما جنس نسیه می داد.»

مورچه گفت :«ای بقال، تو چقدر زور داری!»

بقال گفت:«اگر من زور داشتم آفتاب ماست های مرا نمی ترشاند.»

مورچه گفت:«ای آفتاب، تو چقدر زور داری!»

آفتاب گفت:«من اگر زور داشتم، دختر کد خدا نمی گفت که :تو در نیا که من درآمدم!»

مورچه گفت:«ای دختر کدخدا تو چقدر زور داری!»

دختر کد خدا گفت:«اگر من زور داشتم که زن کشاورز نمی شدم.»

مورچه گفت:«ای کشاورز، تو چقدر زور داری!»

کشاورز گفت:«من اگر زور داشتم که از ترس تو گندم هایم را توی انبار قایم نمی کردم.»

مورچه یک کمی رفت تو فکر. بعد نگاهی به بازوهایش کرد. سینه اش را داد جلو و رفت به مزرعه. 

گوش باد را گرفت و پرتش کرد پشت کوه قاف! بعد هم دانه ی گندم اش را بر داشت و برد به لانه اش!

قصه ما به سر رسيد، غلاغه به خونش نرسيد.

نظرات کاربران
 هادي
واقعا" معرکه بود تمام دست پخت هاي شما به واقع يک کلاس آموزشي هستند شايد دست پخت يکي ديگه بعضي روزا يه خورده زيادي شور يا بي نمک بشه اما مطمئنا" نمک طنز هاي شما هميشه به قاعده ست
 hamid
1 خیلی عالی بود2 منتازه شمارا شناختم وهمیشه شاگردهایت الگوی من بودند که فهمیدم شما استاد آنها هستید
 hamid
1 خیلی عالی بود2 منتازه شمارا شناختم وهمیشه شاگردهایت الگوی من بودند که فهمیدم شما استاد آنها هستید
ارسال نظر
* نام شما : 
پست الکترونيک : 
وب سايت : 
* نظر شما :