شنبه 31 اردیبهشت 1390 - نمايش : 7986
نسخه چاپی
در تودیع جناب آقای زم از مدیریت حوزه هنری
در تودیع جناب آقای زم از مدیریت حوزه هنری
وقتی افتاد فتنه ای در شام
هر یک از گوشه ای فرا رفتند
«سعدی»
وقتی افتاد فتنه در حوزه
هر یک از گوشه ای فرا رفتند
عده ای آمدند و غوغا شد
عده ای نیز بی صدا رفتند
دست پروردگان حضرت زم
ناگهان پشت میز،وا رفتند
هر کجا نصب شد مدیر جدید
چوب ها توی پاچه ها رفتند
یک به یک آمدند نسل جدید
نسل قبلی،دو تا-دو تا رفتند
حکم های جدید صیقل خورد
تا به صد ضرب و زور،جا رفتند
بعضی از ترس افترا ماندند
برخی از خوف ابتلا،رفتند
عده ای نیز پشت پا خوردند
بعد، بی آش پشت پا رفتند
موقعیت برای بعضی ها
چون نمی کرد اقتضا،رفتند
نام هایی بدون هیچ نشان
مثل سیمرغ و کیمیا رفتند
کس نپرسیدشان چرا بودند
کس نپرسیدشان چرا رفتند
عده ای منتظر،ز حول حلیم
توی این دیگ،کلّه پا رفتند
حوزه بی غُسل بود و برگشتند
رفتگانی که از قضا رفتند
صف کشیدند تا تقاطع رشت
چون ندیدند اعتنا،رفتند
واقفند از فن دراماتیک
دوستانی که سینما رفتند
«ربّنا»ها که انعکاس نداشت
پس به تکفیر«آتنا»رفتند
رفت و صد متر آن طرفتر خورد
توپ هایی که بی گرا رفتند
تا که بنیانیان مجاور شد
اهل تدبیر،در خفا رفتند
عدّه ای پاشکسته هم فی الفور
پی تقدیم رونما رفتند
نوک شان چیده شد،خراب شدند
حال شان را گرفت تا رفتند
«روستا زادگان دانشمند»
«به گدایی به روستا رفتند»
«پسران وزیر ناقص عقل»
«به وزیری پادشا رفتند»!
سلام عرض شد. من تضمین با این زیبایی که در این شعر رخ نموده است، در شعر طنز و غیر طنز در این سالها کم دیدم. تضمینهای شما از بهترین نمونههای این صنعت در شعر معاصر است. من یک وقتی قصد داشتم در نوشتهای به این موضوع و بلکه به هنرمندیهای گوناگون در طنزهای شما بپردازم، ولی جسارت وارد شدن به این حوزه را در خود ندیدم. در شعر «نامه اداری» هم به گمانم تضمین مصراع «اول اردیبهشتماه جلالی» سعدی با مهارت و توانایی شما خوب جا میافتاد.