یکشنبه 14 فروردین 1390 - نمايش : 8738
نسخه چاپی
بدهيد يك دور بزنيم!/براى عليرضا قزوه
گفت: «چيزى بخوان»
گفتم: «يك سالى مى شود كه چيزى نگفته ام»
گفت: «چه بهتر!
به ميمنت اين اتفاق فرخنده
الحمدلله رب العالمين!»
روزگار بدى شده است
اين آمريكاى جهانخوار،
هى با پيتزا به ما تهاجم فرهنگى مى كند
و ما، هى با آن مقابله مى كنيم
پيتزا دلِ ما را به درد مى آورد
گيرم از پس اين فتنه برآمديم
با لازانبيا و بيف استروگانُف چه كنيم؟
بياييد براى همه چيز غصه بخوريم:
براى خانه هاى شيك
براى اتومبيل هاى مدل بالا
براى خوشحالى و كف زدن مردم
براى لباس هاى آستين كوتاه...
بياييد آن قدر غصه بخوريم تا بتركيم!
پسر همسايه ما
به موهايش ژل و كتيرا مى مالد
و كيف سامسونت دارد
حتى اودكلن هاى گران قيمت به خودش مى زند
و هميشه مى خندد
و با اين كارهايش
ارزشها را زير سوال مى برد
اما من هيچى را زير سوال مى برد
اما من هيچى را زير هيچى نمى برم
و حتى فوتبال هم تماشا نمى كنم
به جز من و هفت - هشت نفر ديگر
همه دنيا كافرند
الهى همه بميرند، من خلاص شوم
اگر شما هم با ما هفت - هشت نفر موافقيد
بگوييد: آمين!
ديشب حساب كردم
ديدم اگر هواپيماهاى كشور را
عادلانه تقسيم كنند،
به هر ايرانى صد و شصت و پنج گرم هواپيما مىرسد
حقمان را نداديد هم نداديد
لااقل
بدهيد يك دور بزنيم!
شرم و حيا از بين رفته است
حتى تلويزيون هم پس پريروزها
يك فيلم كمدى پخش كرد
چرا گريه را از مردم دريغ مى كنند؟
كاش بهانهاى پيدا مى شد
تا به دستاويز آن
يك شكم سير گريه مى كرديم
آخ كه چقدر گريه خوب است
محبوب است
مطلوب است
و از اين قبيل!
من يك بار گفتم: «سينما»
و مادرم دهانم را
با وايتكس شست
و يك بار پدرم گفت:
«مواظب مواضع خودت باش.»
و من از آن روز
هِى مواظب مواضع خودم هستم
شما هم اخلاقتان را خوب كنيد
نمى كنيد؟...
مَيلَش!
امروز،
دوباره اوركت پوشيدم
برادرم خنديد
گفتم: «بروتوس... ببخشيد: برادر... تو هم؟»
گفت: «آخر مرد حسابى!
تابستان است
و اين ره كه تو مى روى به تاجيكستان است!»
بگذار ما را اهل گريه بخوانند. اگر آنها بدانند كه در اين گريه ها چه قدرتي نهفته است، خواب بر آنان حرام خواهد شد. شهيد آويني روزگاري نگران آستين هاي كوتاه بوديم و براي اين نگراني تمسخر مي شديمو تمسخر مي شديم و تمسخر مي شديم. اما حالا نگران آستين هايي هستيم، كه نيستند و حيايي كه از ميان رفته و نمي دانم فردا نگران چه خواهيم بود...