چهارشنبه 14 مهر 1389 - نمايش : 2815 نسخه چاپی

  با معرفت ها(7)

من از ركود عشق در خروشم

اگر دروغ مي‌گم، بزن تو گوشم

 

تو قلب هيشكي عشق بي‌ريا نيست

حجب و حيا تو چشم آدما نيست

 

كشته دلبرند وارتباطش

فقط براي برخي از نكاطش

 

پرنده پر، كلاغه پر، صفا پر

صداقت از وجود آدما، پر 

 

دلا! قسم بخور، اگر كه مردي

كه ديگه گرد عاشقي نگردي  

 

ما توي صحبت رك و راستيم داداش

عشق اگه اينه، ما نخواستيم داداش 

 

حال كذايي به شما ارزوني

عشق‌ريايي به شما ارزوني 

*****

زدم تو خال تون دوباره،‌ آخ‌جان!

حسابي حال تون گرفته شد، هان؟!

 

اينا كه من مي‌گم همه‌ش شعاره

عشق و محبت شاخ و دم نداره

  

مهم فقط نحوه ارتباطه

اينه كه اين قدر سرش بساطه 

 

ناز و ادا هميشه بوده جونم

حجب و حيا هميشه بوده جونم  

 

آدمو تو فكرو خيال گذاشتن

وقت قرار، آدمو قال گذاشتن  

 

وعده اين كه:«من زن تو مي‌شم،

وصله چاك پيرهن تو مي‌شم»

 

حرفاي داغ و پخته و تنوري

چه از طريق نامه يا حضوري

 

هميشه بوده توي عشق، حاضر

همينه ديگه خب به قول شاعر:  
 
با اون همه قد و بالاتو قربون

«با اون همه قول و قرار وپيمون

  

كه با من غمزده داشتي، رفتي»

تو كوچه تون باز منو كاشتي، رفتي

 

چقدر، مونده بي‌حساب و كتاب

نامه لاكتاب مون بي‌جواب

 

چقدر وعده‌هاي بي‌سرانجام

چقدر توي كوچه، عرض اندام  

 

چقدر حرف‌هاي عاشقانه

چقدر آه و ناله شبانه

 

چقدر گريه‌هاي توي پستو

چقدر وصف خط و خال و ابرو 

 

چقدر دزدكي سرك كشيدن

چقدر فحش و ناسزا شنيدن!

 

چقدر خواب‌هاي، خوب و شيرين

چقدر، بعدخواب، ناله – نفرين!

*****

خلاصه، عشق و عاشقي همين‌هاست

اما تو تعريفش هميشه دعواست 

 

اگر دلت تپيد و لايق شدي

عزيز من، بدون كه عاشق شدي

ارسال نظر
* نام شما : 
پست الکترونيک : 
وب سايت : 
* نظر شما :